میدونی من به رویدادهای تاریخی هیچ اهمیتی قائل نیستم. اصلا درک نمیکنم. در فلان روز فلان اتفاق خوب یا بد افتاده است.
پدرم! پسرم! مادرم! دخترم! دنیا روی یک قوانین زیبایی حرکت میکند که ما هنوز نتوانستهایم با فیزیکهای کشف شدهمان توضیحش دهیم فقط میتوانم بگویم برداشت شخصی من از زمان و زمین چیزی مثل حرکت سینوسی است. از صفر به نود از نود به 180 از آن هم به 360 درجه.
آیا یک دور باطل است؟ نه نیست.
آیا بازگشت به صفر است؟ شاید باشد شاید نباشد.
آیا اوج و فرود دارد؟ آری دارد. شاید هم ما اشتباه میکنیم.
حالا برگردیم سر خط اول. رویدادهای تاریخی مثل فحش میمانند. چنگیز در روزی مرد که فلانی به دنیا آمد! خوب به قمر مصنوعی مریخ!
لحظه برای من مهمتر است. فلکسبل باشیم. ما در جایی از زمان ایستادهایم که نیاز به کار و فعالیت و انرژی داریم. کسی دست ما را نخواهد گرفت. ما خودمان باید کار کنیم.
اگر امروز برخی آدمهای خیکی شکم گنده دست نرم کرم زده دارند به معماران صفوی افتخار میکنند. به کاشیکاران فلان و به منجمان بهمان. این آدمهایی که بهشان افتخار میکنند صبح تا شب کار میکردند. تلاش میکردند. زمین را دریافته بودند. من چی؟ شما چی؟ کار میکنیم؟
No comments:
Post a Comment