در واقع اشباح گویا، ماندگارترین صحنههای مذهبی سیاسی است که در عمرم دیدهام و عجیب به برخی چیزها ارتباط دارد. سالها بود برای هیچ فیلمی بغض نکرده بودم و اشکم جمع نشده بود. چه هندی چه هالیوودی. تاثر چرا بوده ولی اشباح گویا من را متحیر کرده نه خودش نه فیلمش و نه بازی درخشان ناتالی پورتمن. بلکه موضوع و داستان و قرابت نزدیکی که باهاش لمس کردم.
در اشباح گویا واقعا خاویر باردم تنفر انگیز است مگر در آخرین شات. در آخرین صحنه. مردی که متحول شده بود و جانش را برای تحولش داد. او اشتباه زیاد کرده بود. باز هم اشتباه کرد (در تبعید دخترش) ولی آخر سر آنجا که بین خفت و مرگ یکی را باید انتخاب میکرد سرش داد و ...
قهرمان بازی نبود . باورش کردم.
زاپاسها هم حق دارند
Sep 4, 2009
یک شات از Goya`s Ghosts
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
آهنگ رو فراموش نکن. خیلی از تاثیرات احساسی، بخاطر موسیقی بجا هستش.
ReplyDelete