زاپاسها هم حق دارند

Sep 13, 2008

حقایق

بازجو: آخرین باری که از ته دل خندیدی. امممم... شاهدی هم داری؟
متهم: نخیر قربان. شاهدی ندارم. من تازه دستشویی رو تنهایی میرفتم ...

Sep 11, 2008

انا الحق!

I`m Guy Kawasaki!

Sep 10, 2008

یک شات از Eastern Promises


پیمانهای شرقی: مافیای روسی در لندن دار و دسته‌ای دارند و پیرمرد (آرمین مولر) جذاب، آرام، دلنشین و متین در قالب یک سالن پذیرایی برای روسها مدیر آن است. از همان لحظه اول غیرقابل باور است که رئیس متجاوز به عنف مورد نظر باشد.
خانم قابله (نائومی واتز) (عجب کلمه عجیبی در انگلیسی است: Midwife) نسبت به سرنوشت دختربچه‌ای که از دختربچه‌ای دیگر به جا مانده حساس است. ظاهرا او خود بچه‌ای از دست داده و این تشدید کننده ماجرا است. قاتل عجیب ماجرا (اکرم) خواهر/برادرزاده عظیم آرایشگر است. پسر عقب افتاده‌ای که طرفدار آرسنال است ولی با تیغ گلو میبرد و روی قبر عشق مردم گلویش را میبرند.

احساسات کنترل شده، بازی سرد، حرکات نرم، چشمان تیز و نگاه گیرای ویگو مورتنسن آدم را یاد بازیگران قرن بیست هالیوود هفت‌تیرکش می‌اندازد. اسپاسیبا ویگو! ستاره‌ی روی فضای خالی قلبت لایق توست.

Sep 9, 2008

آهنگ چی؟

هرچی میخوای. (یعنی بیشتر چیزهایی که میخوای) اینجاهاست:
اینجا و اینجا.
-التماس دعا.