زاپاسها هم حق دارند

Feb 7, 2009

داستان من و تعویض گواهینامه و آقای دکتر !

آقا چند روز پیش اعتبار ده ساله گواهینامه ما واسه اولین بار تموم شده بود!
(این از اون جمله‌هاست که هر ده سال یکبار اتفاق می‌افتاد. از این به بعد هر پنج سال. خدا رو چه دیدی شاید دیدین مخارجشون در نمیاد از این به بعد هر سال گفتند بیایید گواهینامه عوض کنید)

بعد ما هم مثل بچه‌های خوب تو کارتونهای خوب برای بچه‌های خوب رفتیم دفتر آقا پلیس+10 چند تا مدرک خواستند و کمی هم پول. بعد یک ورقه دادند به ما که برو معاینه پزشکی. ما هم فکر کردیم مثل قدیمها یک معاینه چشم معمولی است. با کمی بشین و پاشو و تست اعتیاد و اینا.
به دوست حون گفتم که شما که ماه پیش رفتی کجا رفته بودی؟ آدرس داد. امروز رفتم وقت گرفتم. ساعت شش بعدازظهر رفتیم.
اول تست روانی کرد! چشمام رو تست کرد. تا ریزترین قسمتش رو گفتم. بعد وزن که ناقابل 130 تا. بعد قد که 180 تا. خب. فشار خون (تازه بعد از ورزش و بشین پاشو و اینا) 13 روی 8
- خب آقای دکتر امری ندارین؟
متاسفانه اضافه وزنت زیاده و شما از چاقی مفرط رنج می‌برین.
- بیخیال دکی جون میریم سونا. مهر بزن بریم.
باید بری کمسیون پزشکی!
- اوه لا لا... شوخی میکنی؟
آقای دکتر بیخیال بزن بریم.
پا شد مودبانه رفت در رو باز کرد و گفت فکر میکنم به اندازه کافی توضیح دادم براتون. باید بری کمسیون! یک فرم هم داد دستم که برم بهداری نیروی انتظامی برای کمسیون معرفی بشم.

4 هزار تومنم حناق بشه بره تو گلوت دکتره‌ی [...]

ادامه داستان در روزهای آینده.

--
در ده سال گذشته من حتی یک تصادف هم نداشتم.
در ده سال گذشته من حتی ده بار هم جریمه نشدم.
در ده سال گذشته من حداقل ده جور ماشین روندم.
در ده سال گذشته من حداقل سیصد هزار کیلومتر در کوهستانی‌ترین جاده‌های ایرانی رانندگی کردم.
حالا به من میگه تو صلاحیت رانندگی نداری؟؟؟
واقعا مملکت گل و بلبلی داریم. به جان خودم مردم حتی باورشون نمیشه من 100کیلو باشم. فیزیک نژادی من اینجوریه. من چاق نیستم. دوچرخه‌سوارم. سال به سال سرما نمیخورم حتی.

No comments:

Post a Comment